اینجا هوایش هر چقدر گرم و کشنده است، سرمایش هم به همان اندازه استخوان سوز و نابود کننده است!
کمی سرما خورده ام و الآن سر کلاس فیزیولوژی نشسته ام پسرِ درس خوان کلاسمان دارد سیمینار میدهد!
عده ای از بچه ها درباره نمره ی میان ترم فیزیو حرف میزنند و اعصابم را تا میتوانند بهم میزنند و دهان مبارکشان را نمیبندند! امتحان را به شدت گند زده ام و حوصله هم ندارم! دلتنگ هستم و کمی کلافه! دلیلش را هم خودم نمیدانم
َاحساس میکنم دستی دستی خودم را بدبخت کرده ام و زندگی ام را به گند کشانده ام.!
بیرون میرویم میگردیم میخندیم اما هیچ کدام از ته دلم نیست!
باور کنید گاهی تاوان یک اشتباه خیلی زیاد است! خیلی زیادتر از چیزی که فکرش را کنید.دلم خانه مان، اتاق گرم و نرمم را میخواد
دلم میخواهد این 500 و اندی کیلومتر را پیاده تا خانه مان بدوم و اشک بریزم بعد مادر و پدرم با رویی گشاده در را به رویم باز کنند و به آغوشم کشانند.
درباره این سایت